|
|
عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا
شوخی بود !
حالا .... . . تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است ..... وقتی کــه نیستی
شکـــــ دارم که بیایی
وقتی هم که می آیــــی
مطمئن نیستـــــــم که میمانی
وقتی هــــم که میروی
نمیدانم که باز میگردی یا نــه
این دو دلــــــــی ها
دوراهـــــــی ها
دوگانگـــــی ها
مرا خواهد کشت...
بیـــــــــــا...
و یا یک بار برای همیشه نیـــــــــــا..!!
نظرات شما عزیزان:
ناناز
ساعت10:19---27 فروردين 1392
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و ، دیوانه میکردم!!
|
|
[+]
نوشته شده توسط سحر در 22:21 |
| |