نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





آموخته ام که وابسته نباید شد..

نه به هیچ کس، نه به هیچ رابطه اى..

واین لعنتى

نشدنى ترین کارى بود که آموخته ام..


[+] نوشته شده توسط سحر در 20:58 | |








[+] نوشته شده توسط سحر در 20:46 | |







 

مگر غیر از وفا از من چه سر زد

که دل را بی وفا خواندی و رفتی

مگرغیراز نگاهت به چشمانم که درزد

که از ناز چشم خود ازدل گرفتی

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قلبم گرفت عزیزم از بس که بی وفایی

تنگ غروب گم شد الماس آشنایی

خواستی ردم کنی تو یک جوری که نفهمم

یک لحظه باورم شد که من چقدر نفهمم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

بی وفا عشق من
به خدا اشک من
می مونه رو گونه م
تا بیایی پیش من
رفتی و بعد تو
چه زجری کشیدم
هنوز تار موت و
به دنیا نمی دم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه زود ازم خسته شدی چه زود از یاد بردی منو

چه زود یکی دیگه اومد جامو گرفت تو دل تو

بهم وفا نکردی و تیشه زدی به قلب من

منو به غم نشوندی و گذشتی از کنار من

نمیدونم به جرم عشق یه عمره که زندونیم

توی آتیش غم تو یه عمره دارم میسوزم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مستم از باده ،که مستی هم بلاست
باده ی عاشق زهر باده جداست
بی وفا ، مستی مگر از باده ی عشقت نبود

کین چنین دل را شکستی،کین شکستن هم خطاست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی
رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن

به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ما بین و دلگشایی کن

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ﻫـﺰار ﺗﺎ وﻋﺪه دادی ﻧﻴﻮﻣﺪی ﻣﺎ رو ﻛﺎﺷﺘﻲ

‫اﻳﻦ دل ﻣـﻬﺮﺑﻮﻧﻮ ﭼـﺸﻢ اﻧـﺘـﻈـﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻲ

‫ﺑـﺮای ﺑـﻲوﻓـﺎﻳـﻲ ﻫـﺰار ﺑـﻬـﻮﻧﻪ داری

‫ﻫﺰار و ﻳﻚ ﺷﻜﺎﻳﺖ از اﻳﻦ زﻣﻮﻧﻪ داری

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

سلام ای بی وفای بی مرووت / سلام ای ساز گیتار محبت

سلام کردم نگی تو بی وفائی / وگرنه ما که عاشقیم بی مرووت !!!

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست / تا که کام او ز عشق خود روا کنم

خود را نمیبخشم ، اگر که زین پس به عاشقان وفا کنم . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

 

دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

آخرین حرف دلم : عشق هرگز نمیمیرد مگر اینکه عشاق بی وفا باشند . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

آهای رغیب بی رحم عشق منو ربودی / آخه یار بی وفا به یاد من نبودی

حالا داری به عشقت زندگیتو می سازی / غافل از این که اینجا قلبی شکستی . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی!
چه خیال آب روشن که به تشنگان نمایی؟

دل خویش را بگفتم – چو تو دوست می گرفتم؛
نه عجب که خوبرویان بکنند بی وفایی!

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

 

دوست خوبه ، نه بی وفا

زندگی خوبه ، نه بی صفا

عشق خوبه ، نه بی معشوق

من خوبم ، نه بی تو !

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

 

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

عزیز دلم جدائی مکن / جهان کوچکیست ، بی وفائی مکن

ببخش عاشقت را و منت گذار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شنیدم سخن ها ز مهر و وفا ، لیک

ندیدم نشانی ز مهر و وفایی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه امید بندم در این زندگانی / که در نا امیدی سر آمد جوانی

سرآمد جوانی و ما را نیامد / پیام وفایی از این زندگانی . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت ،
این یار قدیمی چه وفایــی دارد …

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند

مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت میکنند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمیبینم / سرم قربان آن دشمن که بوئی از وفا دارد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به خیال کدامین آرزو ، صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی وفا ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


[+] نوشته شده توسط سحر در 20:39 | |







شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست

روز ستاره تا سحر تیره به آه كردنست

متن خبر كه یك قلم بی تو سیاه شد جهان

حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه كردنست

چون تو نه در مقابلی عكس تو پیش رونهیم

این‌هم از آب و آینه خواهش ماه كردنست

نو گل نازنین من تا تو نگاه می‌كنی

لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنست

ماه عبادتست و من با لب روزه‌دار ازین

قول و غزل نوشتنم بیم گناه كردنست

لیك چراغ ذوق هم این همه كشته داشتن

چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه كردنست

غفلت كائنات را جنبش سایه‌ها همه

سجده به كاخ كبریا خواه نخواه كردنست

از غم خود بپرس كو با دل ما چه می‌كند

این هم اگر چه شكوه شحنه به شاه كردنست

عهد تو سایه و صبا گو بشكن كه راه من

رو به حریم كعبه لطف آله كردنست

گاه به گاه پرسشی كن كه زكوه زندگی

پرسش حال دوستان گاه به گاه كردنست

بوسه تو به كام من كوه نورد تشنه را

خود برسان به شهریار ای ‌كه درین محیط غم

کوزه اب زندگی توشه را کردنست

 

 

..................................................

............................................

.......................................................

..........................................................


[+] نوشته شده توسط سحر در 20:37 | |







ساعت از نیمه شب گذشته است و من به این می اندیشم :

اگر کاری که " عشق " با من کرد با تو می کرد

چند روز دوام می آوردی ؟؟؟؟


[تصویر: mahtab.jpg]

 


[+] نوشته شده توسط سحر در 12:28 | |








رد پاهایم را پاک می کنم

به کسی نگویید

من روزی در این دنیا بودم.


خدایا

می شود استعـــــفا دهم؟!

کم آورده ام ...!


Click here to enlarge


آن شب ...


که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ...


تماشا می کرد ...

آن شب که شب پره ها ..

عاشــقـــانه تر ..

نــــور را می جســـتند ...!

و اتاقم ..

سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... !

دانستم..


تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...!


Click here to enlarge


من کویر خسته ام تویی نم نم بارون

دلم برات تنگ شده کجائی ای مهربون . .





این روزها

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

که رخت های دلتنگیم را

فرصتی برای

خشک شدن نیست



Click here to enlarge


همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم !

نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...

نـ ماندن ِ تو ...

.

.

.

کــاش اینبــار حداقل دل ِ واژه برایــــ ـــ ـم می سوختـــــ ـــ ـ

و خبــری مـی داد از

نـ رفتن ِ تـــو ..


Click here to enlarge


کاش میدانستی

لحظه هایم

بی تو تنهاست....





امید وصــل تـــو نگذاشت تا دهـــم جان را

وگـــر نه روز فراق تـــو مردن آســـان بود


Click here to enlarge


خاطراتــــــ ـــ ـ کودکیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم


و یک به یک ، عکسها را با نگاهــــ ــ ـم می نوشم

عکسهـای دوران کودکیــــــ ــــ ـم طعـــــم خوبـی دارنــد ....





" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..


بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

با این همه بنــد

چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..




هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،


نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوایِ بی توئی!


Click here to enlarge


میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟



انکارش ...



من تو را نمی سرایم !..

تو ...

خودت در واژه ها می نشینی ..!

خودت قلم را وسوسه می کنی !!

و شعر را بیدار می کنی !!


Click here to enlarge


انگـــار


آخرین سهــــــ ــــ ــم ما از هم

همین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ ..



Click here to enlarge


در بدرقــــــه چشمان تو نميتوان غربت را فراموش كرد و

كوچــــــه سرارسر ميشود از وداعي عاشقانــــه...


Click here to enlarge


دلِ سبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..

و رفتـــــــ ــــ ــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..




گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..


[+] نوشته شده توسط سحر در 12:22 | |







به نام تک ستاره ی شب های تنهاییم ...

باز استاد از پشت عینک ،سرزنش دار به من مینگرد .

باز در چهره من میخواند که چه ها در دل من میگذرد .

میکند مطلب خود را اغاز :

بچه ها عشق گناه است گناهههههههههههه.....

و اگر از دل ناخواسته ای عشق نبازد بی گناه .

مبصر امروز که اسمم را خواند بی هوا داد کشیدم غایب !

رفقایم همگی خندیدند که جنون گشته به طفلک غالب !!!!!!!!!

بچه ها هیچ نمیدانستند که من این جا و دلم جای دگر!!!!

بچه ها در پی درس و مدرسه ، دل من در پی سودای دگر!!!!!***

*********************************************************************

خیلی وقته.........

خیلی وقته دیگه بارون نزده ...رنگ عشق به این خیابون نزده...

خیلی وقته ابری پر پر نشده .... دل اسمون سبک تر نشده ....

مه سرد رو تن پنجره ها،بغض توی سینه ی منه......

ابر چشام پر اشکه ای خدا !!!

وقتشه دوباره بارون بزنه!!!!!

خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده بود ، بعد تو هیچ چیزی دوس داشتنی نیس !!

کوه غصه از دلم رفتنی نیس ، حرف عشق تو رو من با کی بگم ؟؟؟

همه حرفا که اخه گفتنی نیس؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

 

 


[+] نوشته شده توسط سحر در 10:20 | |







 

...ایــن روزهـــا

همــه بــه مــن دلـتــنـــگــی هــدیــه مـی دهنــد لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید! بــه خـــدا تمــــامـ شــد


[+] نوشته شده توسط سحر در 10:15 | |







من و تو مثل جلد یک کتابیم

که از دیدار هم در التهابیم

مگر اوراق بین ما بپوسد

که راحت روی یکدیگر بخوابیم
[Web] -


[+] نوشته شده توسط سحر در 9:53 | |








[+] نوشته شده توسط سحر در 19:41 | |







عشق

به گل گفتم :"عشق چیست؟" گفت:" از من خوشگلتر است...."

 

به پروانه گفتم:"عشق چیست؟" گفت:"از من زیباتر است...."

به شمع گفتم:"عشق چیست؟"گفت:"از من سوزان تر است..........."

به عشق گفتم:"آخر تو چیستی؟" گفت:"نگاهی بیش نیستم......."


[+] نوشته شده توسط سحر در 19:41 | |








[+] نوشته شده توسط سحر در 19:40 | |








 

دوستت دارم

 

 

نه شاعرم تا بتونم واسه نگاهت غزل بگم

نه قادرم تا بتونم واسه چشات قصد بگم

فقط اینو خوب میدونم تا زنده ام تا جون دارم دوست دارم..........................

 


[+] نوشته شده توسط سحر در 19:38 | |







هر وقت در خیانت و فریب دادن کسى موفق شدى،

به این فکرنکن که اون چقدر احمق بوده،

به این فکرکن که اون چقدر به تواعتماد داشته ... !


[+] نوشته شده توسط سحر در 10:8 | |







.

هرکـس به طریقی دل ما میشکند / بیگانه جدا ، دوست جدا میشکند

بیگانه اگر میشکند حرفی نیست / من در عجبم دوست چرا میشکند . . .

.

.

.

هر چند که از آینه بی رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است

بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت ! / این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است . . .

.

.

.

بهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان را

آنچنان برافشانم کز طلب خجل مانی . . .

.

.

.

من از پاکدلانم که زکس کینه ندارم

یک شهر پُر ا ز دشمن و یک دوست ندارم  . . .

.

.

.

دشمن اگر کُشت به دوست می توان گفت

با کی بتوان گفت این که دوست مرا کُشت . . .

.

.

.

طاق شد طاقتم ای دوست، ملامت بگذار

که به اندک سخنی می شکند قلب رقیق . . .

.

.

.

عشق آمد و شد چونم اندر رگ و پوست / تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت / نامی است ز من بر من و باقی همه اوست . . .

.

.

.

فریاد مردمان همه از دست دشمن ست

فریاد ما از دل نامهربان دوست . . .

 

.

.

.

آخر چه شد که این همه نامهربان شدی

 

چیزی که خوش نداشتم ای دوست! آن شدی . . .

.

.

.

هبچکس جانا نمی سوزد چراغش تا به صبح

پُر مخند ای دوست بر شب تار کسی . . .

.

.

.

آرزو بد نیست طغیانش بد است

هست دریا خوب و طوفانش بد است . . .

.

.

.

زحمت چه می کشی پی درمان من ای دوست

ما به نمی شویم و  تو بدنام می شوی . . .

.

.

.

آنان که جان فدای نگاری نکرده اند

همکارشان مباش که کاری نکرده اند . . .

.

.

.

با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج

آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج . . .

.

.

.

بس که نادیدنی از دوست و ز دنیا دیدم

روشنم گشت که آسایش نابینا چیست . . .

.


[+] نوشته شده توسط سحر در 9:58 | |








 


[+] نوشته شده توسط سحر در 9:56 | |







 

اس ام اس جدید و جذاب عشقولانه


بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد

بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد

 

########################

 

زندگی اجبار است ... مرگ انتظار است ...

عشق یك بار است ... جدایی دشوار است ...

ولی یاد تو تكرار است ... !

 

########################

 

روز اول خیلی اتفاقی دیدمت...

روز دوم الکی الکی چشمهام به چشمت افتاد...

هفته بعد دزدکی بهت نگاه کردم...

ماه بعد شانسی به دلم نشستی

و

حالا سالهاست یواشکی دوست دارم


########################

 

من آهنگ غریب روزگارم.

غمی بی انتها در دام دارم.

تمام هستی ام یک قلب پاکست.

که آن را زیر پایت می گذارم.


 

عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت

بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد

بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد

بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد

 

########################


دل كه رنجید از كسی خرسند كردن مشكل است

شیشه بشكسته را پیوند كردن مشكل است

 

########################

 

با از دست دادن همه چیز ، همه چیز می شوی!

تو همه چیز منی

 

########################


کاشکی عشق دیروز هنوز میون ما بود

واسه من توی قلبت هنوز یه ذره جا بود

 

 

اس ام اس جدید و جذاب عشقولانه


 

 

غریبی رفتم و از تو گذشتم

دو چشم سیل میبارید بستم

دلی كه صبح و شو یاد تو می كرد

خدا صبری به دلدادم نشست


########################

 

چه سخته آدم دوباره به دیواری تکیه بده که 1بار آوارش روش ریخته

 

########################

 

درسته که یه روزی فراموش می کنی و یه روز دیگه فراموش می شی ولی اینو بدون

فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند


 

خوشحالی که دلمو شکستی؟؟؟

بدان ای نازنین آنچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی

 

########################

 

بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم

باشد که نباشیم و بدانند که بودیم

از غمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم

آتش قلب خود را با چه خاموش کنم

مطمئن باش که مهرت نرود از دل من

مگر آن روز که در خاک شود منزل من . . .

 

########################

 

عشق دیگر از شفقت بر کنار افتاده است

هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزارتر . . .

اس ام اس عاشقانه اس ام اس جدید اس ام اس روز

من نه آنه بودم که آسان رفتم اندر دام عشق

آفرین بر فرط استادی آن صیاد باد . . .

 

اس ام اس جدید و جذاب عشقولانه


 

تو دریا بودی و من قایقی خرد

که هرجا خواست امواجت مرا برد

دلم پارو زن بیچاره ای بود

که در امواج عشقت یک شبی مرد . . .

 

########################

 

دیدار شما آرزوی ماست !

(روابط عمومی چشمان بی قرار ! )

اس ام اس جدید و جذاب عشقولانه

 

اس ام اس جدید و جذاب عشقولانه

 


[+] نوشته شده توسط سحر در 12:52 | |







علت دروغ گفتن مردها

روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه
وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. " آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: " نه

فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟

جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد
یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب. (هههههههه

هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟
اوه فرشته، زنم افتاده توی آب

فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟

" آره " هیزم شکن فریاد زد

فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه

هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به جنیفر لوپز " نه" میگفتم تو میرفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم آره . اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره


[+] نوشته شده توسط سحر در 12:48 | |







 

 

 

لیلی گفت: موهایم مشکی ست، مثل شب، حلقه حلقه و مواج،

 دلت توی حلقه های موی من است.

 نمی خواهی دلت را آزاد کنی؟

 نمی خواهی موج گیسوی لیلی را ببینی؟

مجنون دست کشید به شاخه های آشفته بید و گفت: نه نمی خواهم،

گیسوی مواج لیلی را نمی خواهم.

 دلم را هم.

لیلی گفت: چشمهایم جام شیشه ای عسل است، شیرین،

 نمی خواهی عکست را توی جام عسل ببینی؟

 شیرینی لیلی را؟
 

مجنون چشمهایش را بست و گفت: هزار سال است عکسم ته جام شوکران است، تلخ.

 تلخی مجنون را تاب می آوری؟

 
لیلی گفت: لبخندم خرمای رسیده نخلستان است.

 خرما طعم تنهایی ات را عوض می کند.

 نمی خواهی خرما بچینی؟
 

مجنون خاری در دهانش گذاشت و گفت: من خار را دوستتر دارم.

 
لیلی گفت: دستهایم پل است. پلی که مرا به تو می رساند. بیا و از این پل بگذر.
 

مجنون گفت: اما من از این پل گذشته ام. آنکه می پرد دیگر به پل نیازی ندارد.
 

لیلی گفت: قلبم اسب سرکش عربی ست.

 بی سوار و بی افسار.

عنانش را خدا بریده، این اسب را با خودت می بری؟
 
مجنون هیچ نگفت.
 
لیلی که نگاه کرد، مجنون دیگر نبود؛ تنها شیهه اسبی بود و رد پایی بر شن.
 

لیلی دست بر سینه اش گذاشت، صدای تاختن می آمد.


[+] نوشته شده توسط سحر در 11:21 | |







 شعله عصیان دمد هر بامداد

از تنور ِگرم آهِ سنگها

مانده ام در ظلمت زندان شب

چشم در راهِ پگاه سنگها


[+] نوشته شده توسط سحر در 11:19 | |



صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 10 صفحه بعد